محل تبلیغات شما
زندگی جریان داشت و من با جریان این زندگی خودم رو حرکت میدادم هر روز عاشق تر هر روز بیشتر دوسش داشتم زندگی می کردم حس می کردم داشتنش یعنی اوج ارامش حس می کردم وقتی که تو زندگیم باشه تمام کم و کاستی هایی که تا حالا داشتم تمومه نه به شغلش اهمیت دادم نه به درامدش تنها چیزی که این وسط به نظرم مهم بود عشق بود همیشه فکر می کردم دوست داشتن می تونه منو به تمام خواسته هام برسونه ولی این یه اشتباه بزرگ بود ازم از عشق از روستایی بودنم سو استفاده کرد.

زندگی من قسمت دوم

زندگی من قسمت اول

حرف های بر دل مانده 1

زندگی ,عشق ,حس ,داشتم ,روز ,جریان ,می کردم ,نه به ,هر روز ,حس می ,همیشه فکر

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خوابی درهیاهو